پس از شام، لی رنگ ظاهر می شود و همکار خود را متقاعد می کند که به راه خود ادامه دهد. بازگشت به سرزمین اصلی (احتمالاً، ما آنها را ندیدیم که به عقب بروند) یئون با رنگ می نشیند و از او می پرسد که روستاییان کجا ناپدید شده اند. با این حال او تسلیم نمی شود، اما همانطور که آنها به صورت لفظیدعوا می کنند، زمان را کاهش می دهیم و رانگ و یون را با هم می بینیم.