پس از اولین جلسه، ماری دوباره با ریچارد ملاقات می کند که در مورد میزان کارش اظهار نظر می کند. در واقع او می خواهد به او کمک کند و به او پیشنهاد می کند برای تولدش بیرون برود. در محل کار، زابل تلاش می کند تا ناامیدی خود را از اینکه ماری دیگر در این مورد نیست، نگه دارد. با این حال، موارد مهم تری وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.