هورنسبی، کاملاً واضح است که سودمندی خود را برای درام نمایش زنده کرده است. وقتی داریل و کارول برای اولین بار او را پیدا کردند، به نظر میرسد که او مجبور شده بود بخشهایی از یکی از همکارانش را به سباستینمیلتونزامبیشده بدهد، تا حدودی دیوانه شده است، اما کارول به او بازمیگردد و فیلمنامه بلافاصله همه چیز را فراموش میکند.